چكيده
در اين مقاله نتايج حاصل از به كارگيري مدلهاي بازاربيني و اوراقگزيني در ارزيابي عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك فعال بازار سرمایه ارائه ميشود. اين پژوهش به دنبال اراية پاسخ به اين سؤال است كه "صندوقها تا چه حد در رسالت خود براي كسب بازده بالاتر از بازار موفق بودهاند" و" آيا كسب بازده بالاتر از بازار در طول زمان براي اين واسطههاي مالي روندي معنادار داشته و حاصل توانمنديهاي مديريت فعال سبد اوراق بهادار ميباشد؟ "براي پاسخ به اين سؤالات، اطلاعات حاصل از نمونهاي متشكل از 8 صندوق سرمايهگذاري در سهام، انتخاب شد؛ توانمنديهاي مديريت فعال در اين صندوقها شامل بازاربيني و اوراقگزيني مطابق دو مدل ترينورـ مازوي و هنريكسون ـ مرتون بررسيشد.
با بررسي نتايج روشن شد كه در ميان صندوقهاي موضوع پژوهش، توانمندي بازاربيني به صورت معنادار در هيچ موردي مشاهده نشده و اوراقگزيني به شكل مثبت تنها در دو صندوق عضو نمونه مشاهده شده است.
واژههاي كليدي: توانمندي بازاربيني، توانمندي اوراقگزيني، ارزيابي عملكرد، صندوق سرمایهگذاری، مديريت فعال
طبقه بندی JEL :G23،G29،M19،M29
- دكتراي علوم مالي و بانكداري، دانشگاه منچستر، منچستر، انگلستان.
- دانشجوی دکتری مالی، ، دانشکدۀ مدیریت داننشگاه تهران .
- دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی.
نویسنده مسئول: بهرنگ اسدی
Email: Asadi.behrang@yahoo.com
Mob:09127998677
مقدمه
توسعة پايدار در هر كشوري به بازارهاي پول و سرماية كارآمد نيازمند است؛ موفقيت در جذب پساندازهاي خرد و كلان جامعه براي سرمايهگذاري در بخشهاي مولد اقتصادي بدون توسعة بازارهاي مالي ميسر نيست. توسعة بازارهاي مالي، تشكيل سرماية بنگاههاي اقتصادي را تسهيل ميكند و گردش سرمايه و بهرهوري منابع اقتصادي را بهبود ميبخشد. مطالعات بسياري نشان ميدهد كه در صورت نبود سرمايه، توسعة اقتصادي با مشكل مواجه ميشود.
ميزان گسترش و نحوة تعاملات بازارهاي پول و سرمايه در هر كشور به معماري نظام مالي در آن كشور گره خورده است. هرچند در ايران هنوز بازار سرمايه حجم بالايي از تخصيص سرمايه را در اختيار ندارد، اما در سالهاي اخير به تدريج بر اهميت آن افزوده شده است. البته در اقتصاد ايران نظام مالي هنوز بانكپايه است، ولي نيازعاجل به انباشت سرمايه در سطح ملي، مشاركتدهي سرمايههاي خرد در چرخة اقتصاد را از مجراي بازار سرمايه ضروري ساخته است.
در بازار سرماية ايران؛ بورس اوراقبهادار، فرابورس، بورس كالا، تأمين سرمايهها، كارگزاريها و چند نهاد مالي مرتبط ديگر فعالاند؛ در حال حاضر، ابزار سهام، حقتقدم سهام، پارهاي اوراق بدهي و آتي سكه و سهام در اين بازار معامله ميشود. به علاوه، دو اوراق حقتقدم تسهيلات مسكن و اختيار فروش تبعي ويژة بازار سرماية ايران است.
بازارسرماية رو به رشد ايران نيازمند توسعة ابزارها و نهادهاي مالي است. رشد سريع در گروي ترغيب سرمايهگذاران به مشاركت در بازار سرمايه، اعتمادسازي نهادهاي فعال و اشاعة فرهنگ سرمايهگذاري در اوراقبهادار است. عملكرد موفق شركتهاي سرمايهگذاري و به خصوص صندوقهاي سرمايهگذاري به عنوان داعيان سرمايهگذاري غيرمستقيم در بورس، ميتواند در اين مهم نقش بسزايي داشته باشد.
در سالهاي اخير، تشكيل صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك نقشي هرچندكوچك در هدايت پساندازهاي خرد و متوسط جامعه به سوي بخشهاي مولد اقتصادي داشته است.
صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك، واسطههاي مالياند كه به عموم مردم سهام ميفروشند و وجوه حاصله را در سبدي متنوع از اوراق بهادار سرمايهگذاري مينمايند. كساني كه در صندوقهاي سرمايهگذاري وارد شدهاند، با دريافت حق مالي به صورت واحد سرمايهگذاري كه در تعهد صندوق سرمايهگذاري است، در واقع به صورت غيرمستقيم سرمايهگذاري نمودهاند و بازده اين سرمايهگذاران از عملكرد اين صندوقها تأثير ميپذيرد.
عملكرد سرمايهگذاري با دو ركن ريسك و بازدهي مورد ارزيابي قرار ميگيرد و همواره بيشترين بازدهي با توجه به سطح مشخصي از ريسك، معياري مناسب براي سرمايهگذاري است. با اين وجود، گستردگي و پيچيدگيهاي روزافزون بازارهاي مالي كاربرد اين معيار را با دشواري روبهرو ساخته است. تنوع روشهاي مديريتي صندوقها و تفاوتهاي باريك آنها، تشخيص عملكرد مناسب و تصميمگيري به موقع مديريت صندوقها را دشوار كرده است.
مسألة ارزيابي عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك و مديريت اثربخش داراييهاي اين صندوقها مكرر در ادبيات مالي مطرح شدهاست و محققان مالي براي انجام اين ارزيابي از روشهاي علمي متعددي بهره جستهاند.
در اين پژوهش سعي شده است دو جزء اصلي توانمنديهاي مديريت فعال صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك در بازار سرماية ايران به بوتة آزمايش درآيد.
اهميت تحقيق
هر سرمايهگذار حقيقي يا حقوقي قبل از هر چيز مراقب است سرمايهاش حفظ و بر آن افزوده شود. كسب بازده و حفاظت از سرمايه به دانش و مهارت سرمايهگذاري نياز دارد. سرمايهگذاران فاقد دانش و مهارتهاي سرمايهگذاري بايد به سرمايهگذاري غيرمستقيم از طريق نهادهاي واسطي چون صندوقهاي سرمايهگذاري روي آورند.
توسعة بازار سرمايه موجب رشد سرمايهگذاري در صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك ميشود. تنوعبخشي محصولات، تشديد رقابت و پيچيدگي عملكرد مالي صندوقها، ضرورت انجام مطالعات مقايسهاي و بنيادي از عملكرد اين نهادهاي مالي را ضروري ساخته است.
زمانبندی ورود و خروج و یا تغییر شرایط در سرمایهگذاریها از مهمترین مولفههای عملکرد مدیران صندوقها به شمار میآید. گزینش مناسب اوراق بهادار در کنار این زمانبندی از الزامات یک سرمایهگذاری موفق به شمار میآید.
سنجش میزان این توانمندیها در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک نه تنها عملکرد مدیران سرمایهگذاری صندوقها را به بوتة آزمایش خواهد گذاشت، بلکه میزان برتری صندوقها در پیشیگرفتن از بازار و اثربخشی مدیریت فعال را نیز برآوردخواهد کرد.
اهداف تحقيق
تفحص در مدلهاي سنجش عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري در ادبيات مالي، از جايگاه ويژهاي برخوردار است. در اين پژوهش سعي شده است به سؤالات زير به طور تحليلي پاسخ داده شود:
آيا صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك فعال در بازار سرماية ايران، به مثابة يكي از مهمترين ابزارهاي سرمايهگذاري غيرمستقيم و مشاركتدهندة عمدتاً سرمايهگذاران حقيقي در بازار سرمايه، توانستهاند با اعمال مديريت فعال، از توانمنديهاي خاص مديريت فعال برخوردار باشند؟
آيا اين صندوقها در كسب بازده بالاتر از بازار موفق بودهاند؟
آيا كسب بازده بالاتر از بازار براي اين صندوقها روندي معنادار داشته و حاصل توانمندي مديريت فعال سبد اوراق بهادار بوده است؟
ادبيات موضوع:صندوق سرمايهگذاري مشترك
صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك، سرمايهگذاريهاي پراكنده افراد را يككاسه ميكنند تا براي آنها سبدي متنوع از اوراق بهادار بخرند. صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك همواره آمادهاند به عامة مردم سهام يا واحدهاي سرمايهگذاري جديد بفروشند، و در صورت تقاضاي سرمايهگذار، به قيمتي كه برابر سهم متناسب از ارزش سبد است و درخاتمة هر روز محاسبه ميشود، سهام موجود را بازخريدكنند( در ايران خريده و ابطال كنند). با سرمايهگذاري در صندوق، سرمايهگذار مالك طيف وسيعي از اوراق بهادار مختلف ميشود و بدين ترتيب ريسك سبد را كاهش ميدهد. برخورداري از مديريت حرفهاي، نقدشوندگي مناسب و صرفهجويي نسبت به مقياس از ديگر مزاياي سرمايهگذاري در اين صندوقهاست.
صندوقهاي سرمايهگذاري براساس تركيب داراييها به چهار گروه اصلي تقسيم ميشوند:
1.صندوقهاي سهام[1]
2.صندوقهاي اوراق قرضه[2]
3.صندوقهاي دورگه [3]
4.صندوقهاي بازار پول[4]
تنوع حوزههاي فعاليت و كاركردهاي اقتصادي خاص اين صندوقها، ارزيابي عملكرد اقتصاديـ سرمايهگذاري آنها را دشوار ساخته است. از جمله مشكلات در ارزيابي عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري، تمايل تحليلگران به تمركز بر بازده سبد اوراق بهادار و عدمتوجه كافي به ريسك متحملشده در كسب آن بازده است؛ در صورتي كه ارزيابي عملكرد مستلزم شناسايي همزمان بازده و ريسك سرمايهگذاري است.
هر دارايي علاوه بر بازده، ريسك خاص خود را دارد كه ناشي از عدماطمينان به بازده دارايي موردنظر است. بنابراين، در بررسي عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك با يك متغيرمستقل (بازده) و يك متغير وابسته (ريسك) مواجهايم.
صندوقهاي تحت نظارت "سبا"
با تصويب قانون بازار سرمايه در سال1384، بازار سرمايه هويتي مستقل و مقام ناظري به نام سازمان بورس و اوراق بهادار (سبا) يافت. تولد صندوقهاي مشترك سرمايهگذاري مهمترين تحول بنيادين در بورس ايران طي چهار سال اخير محسوب ميشود.
نخستين صندوق سرمايهگذاري ايراني، قريب به پنج سال پيش فعاليت خود را در بازار سرمايه آغازكرد. صندوقهاي سرمايهگذاري در سهام در سال 87 اولين سال حضور خود در بازار سرماية ايران را تجربه كردند. سال 1387 با آغاز فعاليت دو صندوق سرمايهگذاري در سهام همراه شد و تا پايان سال 15 صندوق از اين دست تشكيل شده بودند.
به طور اجمالي صندوقهاي سرمايهگذاري در چهار نوع سرمايهگذاري در اوراقبهادار با درآمد ثابت، سهام، شاخصي و مختلط قابل ثبت نزد "سبا" ميباشند. مقررات ناظر بر ثبت و فعاليت صندوقها به بررسي و كنترل وضعيت اركان صندوق و نحوة عمليات صندوق ميپردازد.تعداد اين صندوقها اكنون در سال 1391 به 81 صندوق رسيده است و بيشترين تعداد را صندوقهاي سرمايهگذاري در سهام با اندازة كوچك به خود اختصاص داده است.
مقررات ناظر بر صندوق سرمايهگذاري در سهام
بنا بر مقررات مصوب "سبا"، متقاضيان تأسيس، تمديد و يا تبديل صندوقهاي سرمايهگذاري در سهام بايد شرط زير را در بند 2-3 اميدنامة خود قرار داده و در طول عمر صندوق، حد نصابهاي مربوطه را مطابق اميدنامة مصوب رعايت نمايند.اين بند از مقررات صندوقها، حداقل 70% سرمايهگذاري در سهام را الزامي كرده است. صندوقهاي سرمايهگذاري در سهام در ايران همچون ساير كشورها تحت مقررات نسبتاً محدودكنندهاي هستند تا سطح ريسك آنها براي سرمايهگذاران عمدتاً حقيقي و غير حرفهاي كنترل شود. البته، محدوديتي براي كسب بازده بالاتر از بازار وجود ندارد. محدوديتهاي تركيب دارايي صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك تحت نظارت سبا به طور خلاصه در جدول 1 گردآوري شده است.
جدول 1- محدوديتهاي تركيب داراييهاي صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك
شرح
|
نسبت از كل داراييهاي صندوق
|
سرمايهگذاري در سهام پذيرفتهشده در بورس يا بازار اول فرابورس
|
حداقل 70% از داراييهاي صندوق
|
1. سهام و حقتقدم منتشره از طرف يك ناشر
|
|
1.1. پذيرفتهشده در بورس تهران
|
حداكثر 10% از داراييهاي صندوق
|
2.1. پذيرفتهشده در فرابورس ايران
|
حداكثر 5% از داراييهاي صندوق
|
2. سهام و حقتقدم طبقهبنديشده در يك صنعت
|
حداكثر 30% از داراييهاي صندوق
|
3. سهام و حقتقدم پذيرفتهشده در بازار اول فرابورس
|
حداكثر 20% از كل داراييهاي صندوق
|
4. سهام و حقتقدم منتشره از طرف يك ناشر
|
حداكثر 5% از كل سهام و حقتقدم منتشرة آن ناشر
|
منبع: گزارش ادارة نظارت بر نهادهاي مالي سازمان بورس و اوراق بهادار، خرداد 1391
|
نمودار زير اطلاعات مربوط به انواع صندوقها در چهار سال اخير نشان ميدهد. صندوقهاي سرمايهگذاري در سهام با اندازة كوچك، بيشترين تعداد و بيشترين افزايش تعداد (رشد) را در سالهاي اخير داشتهاند. همچنين، با توجه به تحولات سيستم پولي و بانكي در سال1390، تعداد صندوقهاي سرمايهگذاري در اوراق بهادار با درآمد ثابت رشد داشته است.
نمودار 1- تعداد صندوقهاي سرمايهگذاري به تفكيك نوع صندوق طي چهار سال
چشمانداز رشد ارزش و تعداد سهامداران صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك در پايان سال1390، صندوقهاي سرمايهگذاري در بازار سرمايه ايران ارزشي بالغ بر 400ر1 ميليارد تومان و نزديك به 65 هزار سرمايهگذارحقيقي داشتهاند. روند افزايشي ارزش بازار و تعداد سرمايهگذاران حقيقي، گوياي رشد صندوقهاي سرمايهگذاري در بازار سرماية ايران است.
نمودار زير كه توسط مديريت فناوري سازمان بورس منتشر شده است، بازده شاخص كل و شاخص صندوقها را براي دورة تقريباً دوساله اخير ترسيم كرده است. مشاهده ميشود كه شاخص بازده صندوقها از عملكرد بازار نيز كمتر بوده است.
نمودار 2- مقایسة بازده شاخص کل و بازده صندوقها
بررسي دقيقتر عوامل مؤثر بر عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري در سهام نيازمند تحليلي جدي است و اين پژوهش چنين تحليلي را دنبال ميكند.
پيشينة تحقيق
مطالعاتي مانند مطالعة پتربا به مقايسة عملكرد مديريت فعال و غيرفعال پرداختهاند. اين مطالعات اگرچه مستقيم از مدلهاي بازاربيني استفاده نكردهاند، اما ارتباط نزديكي با اهداف پژوهشهاي بازاربيني دارند. پتربا و همكاران(2002) صندوقهاي سرمايهگذاري قابلمعامله در بورس[5] را كه نسبت به صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك سنتي، از مزيتهاي مالياتي بيشتري برخوردار است با صندوقهاي شاخصي مقايسه كردند و نشان دادند كه بهرغم هزينههاي معاملاتي كمتر و مزاياي مالياتي صندوقهاي شاخصي (با مديريت غيرفعال)، بازده بعد از ماليات هر دو گروه صندوقها تفاوت قابل ملاحظهاي ندارد.
نخستين مطالعات مرتبط با بازاربيني و اواراقگزيني به مطالعات خود ارايهكنندگان مدلها بر ميگردد. مطالعات بعدي به بررسي اين مهارتها در بورسهاي سهام كشورهاي مختلف پرداختهاند.
بكر و همكارانش (1999) با بررسي بيش از 400 صندوق سرمايهگذاري مشترك براي دورة زماني 1974 الي 1994 به بررسي توانمندي بازاربيني آنها پرداختند. اعضاي جامعة آماري در دو پنل مجزا و براساس معيارهاي "نحوة سرمايهگذاري" و "هدف فعاليت" تقسيمبندي شده و مورد بررسي قرار گرفت كه نتايج حاصل وجود رفتار بازاربيني معنادار در نمونه را رد كرد.
جگانتان و كراجزيك(2001) معتقد بودند وجود برخي از الگوهاي بازدهي شركتهاي سرمايهگذاري و ارتباط غيرخطي آنها با بازده بازار به واسطة استراتژيهاي معاملاتي پوياي[6] بهكارگرفتهشده توسط اين صندوقها بوده است.
آنها از اين پديده با نام "اثر معاملات پويا" ياد ميكنند. حتي در برخي موارد رفتار بازده برخي از سهام بهگونهاي با رفتار بازدة اختيار معاملة مشابهت دارد كه موحب ميشود رفتار بازدهي سبدسهام با مديريت منفعل هم رابطة غيرخطي با بازده بازار كسبكند. هر دوي اين پديدهها موجب انحراف سنجش عملكرد توانمندي بازاربيني ميشود كه از اين سوگيري[7] با عنوان "بازاربيني مصنوعي"[8] ياد ميشود. از آنجا كه در بازار سرماية ايران مشتقهها وجود ندارد، رابطة غيرخطي مورد اشاره بهوجود نميآيد و از اين نظر سوگيري خارجي نخواهيم داشت.
سوروس (2001) به ارزيابي عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري در يونان پرداخته است. در اين تحقيق براي ارزيابي عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري در سهام از مدل ترينر ـ مازوي استفاده شدهاست. اين تحقيق هيچ شواهدي را مبني بر وجود مهارت اوراقگزيني مديران و مهارتهاي بازاربيني در اعضاي نمونه نيافت.
روسكي وهمكارانش (2006) با مطالعة عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري كشور امريكا در بازة زماني 1975 تا 2002 پرداختند. آنها با از مدلهای ترینور ـ مازوی، هنریکسون ـ مرتون و روشهاي اماري بوتاسترپينگ[9] بهره جستند تا اثرات توزيع غيرنرمال آلفاي صندوقها و ريسكهاي غيرهمگن را مهاركنند. نتايج يافتههاي آنان نشان داد كه مديران صندوقها تنها توانايي دارند سهمهايي را انتخاب كنند كه بتواند هزينههاي خود را پوشش دهد.
آروگاسلان و همكاران (2007) عملكرد تعديلشده بر اساس ريسك 20 صندوق سرمايهگذاري مشترك ايالاتمتحده را طي دورة زماني 2004-2000 مورد بررسي قرار دادند. در اين تحقيق، از يك معيار جديد ارزيابي عملكرد تعديلشده بر اساس ريسك استفاده شد كه توسط موديلياني تدوين شده بود. نتايج اين تحقيق نشان ميدهد صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك با بازده بالا ممكن است جذابيت خود را از دست بدهند اگر ريسك هم جزو متغيرهاي تحليل باشد. برعكس، برخي صندوقهاي سرمايهگذاري با بازده پایین ممكن است با در نظر گرفتن ريسك پايين آنها جذاب بهنظر برسند.
بولن و بوس (2000) با استفاده از بازده روزانه و روشهاي دورة نگهداري روي نمونة 230 تايي صندوق سرمايهگذاري به بررسي مهارتهاي بازاربيني پرداختند. در اين پژوهش با استفاده از مدلهای ترینور ـ مازوی و هنریکسون ـ مرتون نشان داده شد كه بازدههاي ماهانه مورد استفاده در مطالعات پيشين براي رد فرضية صفر در آزمونهاي بازاربيني از قدرت آماري لازم برخوردار نيست و بايد از بازدههاي روزانه استفادهگردد. آنها با تغيير تواتر دادهها در نمونة مورد آزمايش، نتايج مثبتي را براي مهارتهاي موضوع پژوهش يافتند.
سوينكلس و همكاراش (2009) عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك بازار لهستان را مورد ارزيابي قرار دادند. آنها سه طبقه از صندوقهاي سرمايهگذاري يعني صندوقهاي سهام، صندوقهاي تركيبي و صندوقهاي اوراق قرضه را مورد بررسي قرار دادند. نتايج اين پژوهش نشان داد كه در تمامي صندوقهاي گروههاي فوق، بين اوراقگزيني مديران و مهارتهاي بازاربيني رابطة مثبت وجود دارد، اما رابطه از لحاظ آماري معناداري نبود.
احمد و سماجپاتی(2010) به بررسی دادههای ماهیانه 60 صندوق سرمایهگذاری فعال در بازارسرمایة هندوستان در خلال سالهای 2007 تا 2011 پرداختند. آنها مدلهای ترکیبی از بازاربینی ترینور و چندعاملی را به کار گرفتند. یافتههای آنان نشان داد که نزدیک به 28% صندوقها آلفای جنسن مثبت و معناداری دارند و در حدود 10% درصد از صندوقها ضرایب بازاربینی مثبت و معنادار مشاهده شده است.
بادسن و همکارانش(2013) به بررسی ابعاد مختلف توانمندی بازاربینی در مقیاس جهانی پرداختند. آنها برای بتای صندوقها یک فرآیند گشت تصادفی را متصور شدند و بر پایة این رفتار به نتیجهگیری پرداختند. بازاربینی تلاطم و بازاربینی نقدشوندگی دو بعد جدیدی از بازاربینی است که در این تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفته است. آنها دریافتند که تنها قریب به 6% صندوقهای بازدههای ناشی از بازاربینی مثبت را محقق کردهاند. این در حالی است که در دورة مورد بررسی نسبت بازاربینی تلاطم و بازاربینی نقدشوندگی در این صندوقها 13% و 14% بودهاست.
مطالعات ايراني در حوزة ارزيابي عملكرد مالي عمدتاً به بررسي عملكرد شركتهاي سرمايهگذاري پرداختهاند. از اين مطالعات، موردي يافت نشد كه به بررسي توانمنديهاي بازاربيني پرداخته باشد و مدلهاي ترينور ـ مازوي و هنريكسون ـ مرتون را به كار برده باشد.
عمدة اين مطالعات به رتبهبندي عملكرد شركتها و صندوقهاي سرمايهگذاري از منظر معيارهاي نظريات مدرن و فرامدرن پرداختهاند. تعدادي از پژوهشهاي ايراني نيز به مسالة رتبهبندي صندوقها و گزينش معيارهاي ارزيابي اختصاص يافته است.
صفري(1381) به بررسي عملكرد شركتهاي سرمايهگذاري فعال در بورس اوراق بهادار تهران بر اساس معيارهاي شارپ و ترينر پرداخته است. وي نتيجه گرفته كه با افزايش تعداد سهام در سبد ميتوان ريسك غيرسيستماتيك را كاهش داد و به علاوه، اگر سبدها كاملاً متنوع باشند، رتبهبندي عملكرد بر مبناي شاخصهاي شارپ و ترينر به هم نزديك خواهند شد.
اسلامي بيدگلي و همكاران(1384) به بررسي رابطة ميان شركتهاي سرمايهگذاري بر اساس سه شاخص ترينر، جنسن و شارپ پرداختند. آنها اندازة شركتهاي سرمايهگذاري و رتبة نقدشوندگي را بر عملكردشان بيتأثير دانستند.
صفرپور و شيخ (1386) به بررسي عملكرد شركتهاي سرمايهگذاري بر اساس سبد بورسي و بازده ماهانه سهام پرداختند. اين تحقيق كوشيده تا تأثير دورة سرمايهگذاري بر عملكرد شركتها را مورد سنجش قرار دهد. در اين پژوهش، ارزيابي عملكرد شركتها با استفاده از معيارهاي ترينر، جنسن و شارپ صورت گرفته است و نتايج بهدستآمده حاكي از آن بود كه شركتها با دورة سرمايهگذاري بلندمدت و كوتاهمدت عملكرد يكساني دارند. نتايج اين تحقيق نشان داد شركتهاي مورد بررسي با استفاده از شاخص بازده نقدي و قيمت، عملكردي ضعيفتر از بورس داشته و بر اساس شاخص 50 شركت فعال، عملكردي برابر با بورس داشتهاند.
عبده تبريزي و شريفيان(1387) به بررسي اثر ريسك نامطلوب بر عملكرد تعديلشده بر اساس ريسك شركتهاي سرمايهگذاري پذيرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. محققان دراين پژوهش تفاوتهاي موجود در معيارهاي ارزيابي عملكرد بر مبناي نظرية مدرن و فرامدرن سبد را مورد ارزيابي قرار دادهاند. در اين تحقيق، رابطة بين رتبهبندي شركتها بر اساس معيار شارپ و نسبت پتانسيل مطلوب بررسي شده است. نهايتاً، ارتباط مشاهدهشده بين اين دو نسبت به وجود چولگي منفي در توزيع بازدهي نسبت داده شده است. بر همين مبنا، بهكارگيري نسبت پتانسيل مطلوب موجهتر تشخيصداده شده است.
سعيدي و مقدسيان(1389) در مطالعهاي كه بر روي صندوقهاي سرمايهگذاري سهام انجام دادند، عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري را با توجه به بازده تعديلشده بر اساس ريسك آنها با استفاده از معيارهاي شارپ، ترينر، جنسن و سورتينو ارزيابي كردهاند. بر اساس نتايج بهدست آمده از تجزيه و تحليل ANOVA، بين بازده تعديلشده با ريسك صندوقها بر مبناي ضريب بتاي تعديلشده با بازده بازار تفاوت معناداري وجود ندارد.
جباري و همكاران (1390) به بررسي ارزيابي عملكرد و انتخاب سبدي از صندوقهاي سرمايهگذاري سهام پرداختند. در اين پژوهش، اهميت هريك از معيارها (شارپ، ترينر، جنسن و سورتينو) را با استفاده از روش آنتروپي شانون مورد سنجش قرار دادند. دراين تحقيق با توجه به اندازة كوچك نمونه و نقص اطلاعات، از مفهوم نظرية سيستمهاي خاكستري و درجة رابطة خاكستري استفاده شده است. بازة مورد مطالعه دورة دوسالة 1389-1387 بود كه نهايتاً نسبت سرمايهگذاري در هر صندوق با ارائة مدل برنامهريزي خطي خاكستري و برنامهريزي عدد صحيح تعيينشد.
پايههاي نظري پژوهش
مديريت صندوق: فعال[10] يا غيرفعال[11]؟
در سالهاي پيشين، بحث دربارة سبكهاي مديريت سبد ساده بود. مديريت صندوقها به سادگي به فعال و غيرفعال تقسيم ميشد. مدير صندوق غيرفعال طبق شاخص بازار به نگهداري اوراق بهادار اقدام ميكرد، ولي مدير فعال حق انتخاب متنوعي داشت و طيف متنوعتري از سبد اوراق بهادار داشت. توسعههاي اخير در زمينة مديريت غيرفعال و پيدايش نوآوري در روشهاي مديريت فعال موجب شده است تا مرز ميان مديريت فعال و غيرفعال مخدوش گردد.
اگرچه تكرار دقيق شاخص سادهترين روش براي تشكيل صندوق شاخص است، بسياري از صندوقهاي شاخص بدين طريق تشكيل نميشوند. مديران صندوقهاي غيرفعال براي طراحي صندوق با مجموعهاي از تصميمگيريها مواجه هستند. اين تصميمات مستلزم بدهبستان بين ميزان شباهت سبد به بازار و هزينههاي معاملاتي تشكيل آن است. در نقطة مقابل، تشخيص سبك مديريت صندوق به گسترة فعالبودن نيز به دليل تنوع شيوههاي مديريت فعال دشوار شده است. هرچند استدلال جامعي براي دستهبندي شيوههاي مديريت فعال وجود ندارد، ولي ميتوان مديريت فعال را به سه گروه تقسيم كرد: مديريت بازاربيني[12]، مديريت اوراقگزيني[13] و مديريت صنعتگزيني[14].
بازاربيني استراتژي تصميم گيري براي خريد و فروش دارايي هاي مالي با استفاده از پيش بيني جهت حركات آتي بازار مي باشد. بازاربين در زماني كه انتظار رشد بازار را دارد اقدام به تشكيل پرتفويي با بتاي نسبتاً بالا و در زماني كه كاهش بازار را پيش بيني مي كند پرتفويي با بتاي نسبتاً پايين را تشكيل مي دهد. بازاربين بتاي سبد دارايي خود را مطابق پيشبينيهاي خود از بازار تغيير ميدهد. تغيير بتاي كلي سبد يا از طريق تغيير بتاي سبد سهام و يا با استفاده از اختيار معاملهها، آتيها و سوآپها و يا از طريق تغيير در مقدار سرمايهگذاري در اوراق قرضة كوتاهمدت انجام ميپذيرد(کریمنیتزر، 2012).
اوراقگزين به جستوجوي اوراق كمارزشيابيشده [15]ميپردازد او ضرايب اوراق بهادار در كل سبد بازار را بهينه نميداند، بلكه نسبت اوراق كمارزشيابيشده به كل سبد را افزايش و نسبت اوراق بيشارزشيابيشده[16] را كاهش ميدهد. صنعتگزين نيز مشابه اوراقگزين عمل ميكند، با اين تفاوت اساسي كه به جاي اوراق بهادار كل شركتها، صنعت يا بخش خاصي را مدنظر قرار ميدهد.
در ادامه دو مدل پایهای و اصلی در سنجش مهارتهاي مذكور را معرفي ميكنيم و سپس در ادامه به تحلیل نتایج آنها در صندوقهای سرمایهگذاری خواهیم پرداخت.
ترينور و مازوي[17] (1966) نخستين مدل توانمندي بازاربيني را ارایه دادند که تا به امروز اصلیترین مدل بازاربینی به شمار میآید. مدل هنریکسون و مرتون[18] (1984) نیز مدل پایهای دیگری است که تقریبا به همراه مدل اول در تمام مقالاتی که با استفاده از روشهای اقتصادسنجی و دادههای پیوسته به کار گرفته میشود. سوروس (2001)، روسكي وهمكارانش (2006)، بولن و بوس (2000) و احمد و سماجپاتی(2010) در مطالعات خود از این مدلها استفاده نمودهاند.
مدل بازاربيني ترينورـ مازوي (1966):
ترينور و مازوي (1966) براي نخستين بار توانمندي بازاربيني را مورد بررسي قراردادند. آنان از رگرسيون درجة دوم مربوط به بازدههاي محققشدة صندوقها بر روي بازده بازار و مربع بازده بازار در دورة مشابه استفاده كردند.
پایۀ تئوریک اين آزمون بر این اصل استوار است كه با افزايش(كاهش) در معرض[19] بازار قرارگرفتن سبد قبل از خيز(افت) بازار، بازده سبد به صورت تابع محدبي از بازده بازار، رفتار خواهد نمود(تزل، 2001).
رابطۀ زیر مدل بازاربینی ترینور-مازوی را نشان میدهد:
رابطة زير بازآرايي رابطة فوق براي بازدة اضافي سبد اوراقبهادار و بازده اضافي بازار ميباشد:
در واقع اين مدل بتا را غيرثابت و وابسته به زمان فرض كرده و رفتار آن را تحت رابطة خطي زير برآورد ميكند (ترينور و مازوي، 1966):
آنان در مطالعة خود از ميان 75 صندوق مورد بررسي، تنها يك مورد با توانمندي بازاربيني معنادار را گزارش كردند.
طبق مدلهاي بازاربيني، بتاي آن صندوقهاي سرمايهگذاري كه فعاليت بازاربيني انجام نميدهند، ثابت است و رابطة ميان بازده سرمايهگذاري و بازده بازار يا مرجع[20] خطي خواهد بود. در واقع، بررسي خطي يا غيرخطي بودن رابطة بازده سبد و بازار، معادل بررسي بازاربيني است(کومر، 2006).
همچنين، از آنجا كه مقررات نظارتي، صندوقهاي سرمايهگذاري را از فروش عاريهاي [21]سهم منع كرده يا سقفهاي سرمايهگذاري در هر دارايي خاص را به اشكال گوناگون محدود كرده است، لذا بحث پوشش ريسك سبد اين صندوقها عمدتاً در چارچوب مديريت بتاي سبد سهام آنها دنبال ميگردد، به گونهاي كه اين صندوقها با تغيير در بتاي سبد سهام در برخورد با شرايط آتي بازار از حركات قيمتي آتي منفعت بيشتري كسب كنند يا متحمل ضرر كمتري شوند. به عبارت ديگر صندوقها بايد "بازاربين" باشند و از توانمندي "بازاربيني" در مديريت فعال سبد سهام خود استفاده كنند. توانمندي بازاربيني به توانمندي كاهش بتاي سبد سرمايهگذاري پيش از افت در بازارهاي افتان[22] و افزايش بتا پيش از خيز در بازار خيزان[23] اطلاق ميشود(جیانگ، 2007).
توانمندي اوراقگزيني به توانمندي انتخاب اوراق بهاداري با ضريب آلفاي (مدل تكعاملي) مثبت اطلاقميشود.
مدل بازاربيني هنريكسون- مرتون (1984):
معادلة رگرسيون زير به مدل بازاربيني هنريكسون ـ مرتون مربوط ميباشد(هنریکسون،1984):
رابطة زير حاصل بازآرايي رابطة فوق براي بازده اضافي سبد اوراقبهادار و بازده اضافي بازار ميباشد:
در مدل بالا متغير D متغيري "مجازي[24]" بوده كه اگر rm بزرگتر از rf باشد، برابر با يك و در غير اينصورت برابر با صفرخواهد بود. بنابراين، بتاي سبد در بازار افتان برابر با و بتاي سبد در بازار خيزان برابر با خواهد بود. مقدار مثبت معنادار آماري براي ، مشابه معيار جنسن وجود توانمندي اوراقگزيني و مقدار مخالف صفر معنادار آماري C، وجود توانمندي بازاربيني را تأييد ميكند. اگر ضريب C مثبت و معني دار باشد نشان مي دهد كه شيب منحني در زمان حركت به سمت چپ كاهش مي يابد و بنابراين مدير پرتفوي در بازاربيني عملكرد بهتري داشته است. به عبارت ديگر، زماني كه بازده بازار از نرخ بازده بدون ريسك بيشتر بوده است بتاي پرتفوي نسبتاً بالا و در زماني كه بازده بازار از نرخ بازده بدون ريسك كمتر بوده است بتاي پرتفوي نسبتاً پايين بوده است.
در واقع اين مدل نيز بتا را غيرثابت و وابسته به زمان فرض كرده و رفتار آن را تحت رابطة خطي زير برآورد ميكند(کومر، 2006).
در اينجا نيز متغير I مشابه متغير D، متغيري مجازي است و درصورتي كه rm بزرگتر از rf باشد، برابر با يك و در غير اينصورت برابر با صفرخواهد بود.
فرضيههاي پژوهش
فرضية 1: توانمندي بازاربيني صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك به صورت معناداري عملكرد سرمايهگذاري آنها را تحتتأثير قرار نداده است.
فرضية 2: توانمندي اوراقگزيني صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك به صورت معناداري عملكرد سرمايهگذاري آنها را تحتتأثير قرار نداده است.
روش تحقيق
جامعة آماري، نمونهها و روشهاي آمارگيري
جامعة آماري در اين پژوهش كلية صندوقهاي سرمايهگذاري فعال در بورس اوراق بهادار تهران است. از آنجا كه جامعة پژوهش محدود بود، در اين جا كلية صندوقهاي سرمايهگذاري كه حايز شرايط ذيل بودند، مورد بررسي قرار گرفت:
- عمر صندوقها تا خردادماه 1391 حداقل برابر با 36 ماه تمام باشد.
- صندوق از نوع سرمايهگذاري در سهام واندازة بزرگ يا اندازة كوچك باشد.
- نسبت فعاليت معاملاتي صندوق در سال منتهي به خردادماه 1391، بايد از ميانگين همان نسبت در گروهي كه صندوقي عضو آن است بيشتر باشد.
از آنجا كه صندوقهاي سرمايهگذاري در ايران عملاً از سال 1386 وارد بورس ايران شدند، لذا اطلاعات آنها در اولين سال ورود يعني سال 1386 با نواقصي همراه بود، بهناچار در اين پژوهش، دورة زماني ازابتداي سال 1388 تا انتهاي سال90 به مدت 36 ماه درنظر گرفته شد . بر اين اساس و با در نظرگرفتن معيارهاي گزينش فوق، 16 صندوق سرمايهگذاريمشترك به عنوان نمونة تحقيق انتخاب شدند.
معيارديگر انتخاب نمونة نهايي تميزدادن سبك مديريت فعال از غيرفعال بود؛ يعني مجموعة فعاليتهاي صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك كه مورد پژوهش قرار ميگرفت ميبايد از حيث دادوستد و گردش دارايي و از منظر صدور و ابطال و گردش سرمايه با مفاهيم مديريت فعال همخواني ميداشت.
به همين جهت نسبت معاملاتي صندوقها به عنوان متغير راهنمايي كه با فعاليتهاي معاملاتي راهبردهاي مديريت فعال مرتبط است، در انتخاب نمونه به كارگرفته شد، تا بدينترتيب صندوقهايي كنارگذاشته شود كه مديريت آنها از متوسط فعاليت پايينتر بود و سطح فعاليت متوسط نداشتند.
بهدليل عدم احراز شرط سوم، هشت صندوق سرمايهگذاري از نمونة اوليه حذف شد تا تعداد نمونة نهايي شامل 8 صندوق شود. نسبت فعاليت معاملاتي صندوقهاي سرمايهگذاري به اين شكل محاسبه شد: تقسيم نصف ارزش معاملات انجامشده توسط صندوقها در دورۀ مورد نظر ( نصف جمع خريد و فروش صندوق ) بر متوسط ارزش صندوقها در همان دوره. تمامی اطلاعات از منابع مركز پردازش اطلاعات مالي ايران[25])شركت مديريت فناوري بورس تهران)، سايت بورس و سايت صندوقها گردآوري شدند. با استفاده از اطلاعات موجود در اين نرم افزارها، مجدداً بازده مركب صندوق مطابق فرمول زير محاسبه شد:
نهايتاً، نمونة مورد مطالعه به شرح جدول 2 انتخاب و با استفاده از روشهاي محاسباتي فوق، مقادير بازده به دست آمد.
جدول 2- اسامي صندوقهاي عضو نمونة نهايي با اطلاعات بازده
گزارش مربوط به بازده دورهاي صندوقهاي مورد مطالعه براي دورههاي سهماهه و يكسالة منتهي به خرداد 1391
|
نام صندوق سرمايهگذاري
|
نوع صندوق
|
عمر صندوق (ماه)
|
بازده صندوق در سه ماه گذشته(%)
|
بازده صندوق در سال گذشته (%)
|
بازده صندوق از ابتداي تأسيس صندوق تاكنون (%)
|
حافظ
|
در سهام و با اندازة كوچك
|
51
|
08/5
|
76/26
|
74/134
|
سهم آشنا
|
در سهام و با اندازة كوچك
|
50
|
44/1-
|
02/8-
|
90/288
|
خبرگان سهام
|
در سهام و با اندازة كوچك
|
50
|
43/5-
|
57/7-
|
59/138
|
آرين
|
در سهام و با اندازة كوچك
|
47
|
25/6-
|
35/31
|
76/133
|
كاسپين مهر ايرانيان
|
در سهام و با اندازة كوچك
|
47
|
43/1
|
71/9
|
85/68
|
بانك پاسارگاد
|
در سهام و با اندازة كوچك
|
45
|
39/1-
|
35/1
|
48/115
|
بانك اقتصاد نوين
|
در سهام و با اندازة كوچك
|
45
|
47/8-
|
26/15-
|
34/102
|
بورس بيمه
|
در سهام و با اندازة كوچك
|
37
|
24/1-
|
11/32-
|
70/86
|
متغيرهاي تحقيق
در ارزيابي عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري، از خالص ارزش داراييهاي صندوق(NAV)، نرخ بازده صندوق، نرخ بازده بازار، نرخ بازده بدون خطر (سود اوراق مشاركت) استفاده شده است.
نرخ بازده بيخطر برابر با نرخ اوراق مشاركت منتشره در سال مورد نظر تعيين شده است بعضي از اين مقادير براي سالهاي مختلف از "بستة سياستي- نظارتي شبكة بانكي كشور" در سال مورد نظر استخراج شده است.
فنون بررسي فرضيه
دو مدل بازاربيني ترينورـمازوي (1966) و هنريكسون-مرتون(1984) با استفاده از رگرسيون حداقل مربعات خطي معمولي برازش شد و پس از شناسايي مشكلات واريانس ناهمساني، همخطي و خودهمبستگي در آن مورد از روش حداقل مربعات خطي تعميميافته(GLS) ، استفاده گرديد. در استفاده از روش حداقل مربعات خطي معمولي، نرمالبودن توزيع جزء پسماند معادلة برازش نيز مورد بررسي قرار گرفت. براي تشخيص همخطي از آزمون VIF، براي واريانس ناهمساني از آزمون بهروش پاگانكوك و ويبسبرگ و براي تشخيص خودهمبستگي از آمارة دوربين واتسن استفاده شد.
در میان هشت عضو نمونه نهایی، 6 عضو تنها دارای مشکل واریانس ناهمسانی و 2 عضو دیگر علاوه بر آن مشکل خودهمبستگی نیز داشتند که برای حل این مشکل از روش حداقل مربعات خطي تعميميافته(GLS) استفاده شد. مورد همخطی در میان متغیرهای توضیحدهندة هیچیک از اعضا مشاهده نگردید.
يافتههاي پژوهش
نخست نسبت دورة برتر بازده براي تمامي نمونه در دورة پژوهش مورد محاسبه و بررسي قرارگرفت. نسبت دورة برتر بازدهي بيانگر درصد و تعداد روزهاي كاري عمر هر صندوق است كه در آن روزها بازدهي صندوق از بازدهي بازار بيشتر بوده است. جدول زير اين نسبت را براي صندوقهاي مورد مطالعه در دورة مورد نظر پژوهش نمايش ميدهد:
جدول 3- نسبت دوره برتر بازدهي(%)(HRPR)
نام صندوق
|
آرين
|
بانك اقتصاد نوين
|
بانك پاسارگاد
|
بورسو بيمه
|
كاسپين مهرايرانيان
|
حافظ
|
سهمآشنا
|
خبرگان سهام
|
نسبت دورة برتر بازدهي
|
49
|
44
|
46
|
52
|
49
|
60
|
55
|
61
|
صندوق خبرگان سهام در اين دورة سه ساله، 61 درصد روزهاي كاري عمر خود، بازدهي برابر يا بيشتر از بازدهي بازار بدست آورده است. كمترين ميزان اين پارامتر به صندوق سرمايهگذاري بانك اقتصاد نوين تعلق دارد و اين صندوق در 56 درصد روزهاي كاري عمر خود، بازدهي كمتر از بازدهي بازار كسب كرده است. سپس، مدلها با استفاده از روش حداقل مربعات خطي و به كمك نرمافزار Stata 9 تخمين زده شد.بهدليل ناهمساني واريانسها و توزيع نرمال نبودن در اغلب موارد، روش مربعات خطي تعميميافته مورد استفاده قرارگرفت. نتايج حاصله از مدل هنريكسون ـ مرتون و مدل ترينورـ مازوي با استفاده از روش حداقل مربعات تعميميافته(GLS) به شرح زير ميباشد:
جدول 4- نتايج روش حداقل مربعات تعميميافته(GLS)
رديف
|
صندوق
|
ضرايب مدل ترينورـ مازوي
|
ضرائب مدل هنريكسون ـ مرتون
|
ضريب ثابت
|
ضريب
بتا
|
ضريب
درجة دو
|
R2
|
ضريب ثابت
|
بتا
|
بازاربيني
|
R2
|
|
آرين
|
0000296/0
|
005115/1
|
234897/1
|
3507/0
|
0000411/0
|
014509/0
|
008228/0
|
2725/0
|
(879/0)
|
(000/0)
|
(709/0)
|
|
(817/0)
|
(000/0)
|
(943/0)
|
|
|
بانك اقتصاد نوين
|
000203/0-
|
008656/1
|
947571/4-
|
4509/0
|
000322/0-
|
06438/1
|
036955/0-
|
6639/0
|
(329/0)
|
(000/0)
|
(037/0)
|
|
(209/0)
|
(000/0)
|
(540/0)
|
|
|
بورس بيمه
|
000369/0-
|
20149/1
|
961355/5-
|
5154/0
|
000299/0-
|
424838/1
|
2245691/0-
|
30/0
|
(061/0)
|
(000/0)
|
(001/0)
|
|
(011/0)
|
(000/0)
|
(082/0)
|
|
|
بانك پاسارگاد
|
00057/0-
|
51506/1
|
833588/7-
|
3869/0
|
002220/0-
|
453098/1
|
2405711/0
|
3551/0
|
(002/0)
|
(000/0)
|
(281/0)
|
|
(000/0)
|
(000/0)
|
(412/0)
|
|
|
كاسپين مهر ايرانيان
|
000183/0-
|
952841/0
|
268864/8-
|
4629/0
|
00068/0-
|
090071/1
|
238368/0-
|
3415/0
|
(194/0)
|
(000/0)
|
(001/0)
|
|
(524/0)
|
(000/0)
|
(009/0)
|
|
|
حافظ
|
000465/0
|
7255614/0
|
0202167/3-
|
4920/0
|
0001779/0
|
7905733/0
|
137481/0-
|
3535/0
|
(694/0)
|
(000/0)
|
(061/0)
|
|
(86/0)
|
(000/0)
|
(042/0)
|
|
|
سهم آشنا
|
000133/0-
|
315334/1
|
30286/9-
|
4341/0
|
0014574/0
|
626852/1
|
739510/0-
|
37/0
|
(337/0)
|
(000/0)
|
(075/0)
|
|
(000/0)
|
(000/0)
|
(001/0)
|
|
|
خبرگان سهام
|
000060/0
|
7864655/0
|
004773/9-
|
4339/0
|
0016429/0
|
204079/1
|
788904/0-
|
2308/0
|
(596/0)
|
(000/0)
|
(000/0)
|
|
(000/0)
|
(000/0)
|
(000/0)
|
|
همچنين مدل هنريكسون- مرتون، ضرايب معنادار بيشتري را تخمين زده است كه مؤيد ارتباط خطي بازده صندوق و بازده بازار است.
جدول 5- خلاصة نتايج آماري در سطح معناداري5 درصد
\
سطح معنا داري = 5 درصد
|
ضرايب مدل ترينورـ مازوي
|
ضرائب مدل هنريكسون ـ مرتون
|
ضريب ثابت
|
ضريب بتا
|
ضريب درجة دو
|
ضريب ثابت
|
بتا
|
بازاربيني
|
بالاتر از يك
|
كمتر از يك
|
بالاتر از يك
|
كمتر از يك
|
مثبت / معنادار آماري
|
0
|
5
|
3
|
0
|
2
|
7
|
1
|
0
|
مثبت / رد معنادار آماري
|
3
|
0
|
0
|
1
|
2
|
0
|
0
|
2
|
منفي/ معنادار آماري
|
1
|
0
|
0
|
4
|
2
|
0
|
0
|
4
|
منفي / رد معنادار آماري
|
4
|
0
|
0
|
3
|
2
|
0
|
0
|
2
|
نتايج جداول بالا بر اساس معيارهاي معناداري آماري و معناداري مدل در سطح معناداري10 درصد ارائه شده است.
جدول 6- خلاصة نتايج آماري در سطح معناداري 10 درصد
سطح معنا داري = 10 درصد
|
ضرايب مدل ترينورـ مازوي
|
ضرائب مدل هنريكسون ـ مرتون
|
ضريب ثابت
|
ضريب بتا
|
ضريب درجة دو
|
ضريب ثابت
|
بتا
|
بازاربيني
|
بالاتر از يك
|
كمتر از يك
|
بالاتر از يك
|
كمتر از يك
|
مثبت / معنادار آماري
|
0
|
5
|
3
|
0
|
2
|
7
|
1
|
0
|
مثبت / رد معنادار آماري
|
3
|
0
|
0
|
1
|
2
|
0
|
0
|
2
|
منفي/ معنادار آماري
|
2
|
0
|
0
|
6
|
2
|
0
|
0
|
4
|
منفي / رد معنادار آماري
|
3
|
0
|
0
|
1
|
2
|
0
|
0
|
2
|
با تغيير سطح معناداري به 10%، تغييري در ضرايب معنادار مثبت بازاربيني و اوراقگزيني نميافتد، بلكه تنها در مدل ترينور ـ مازوي تعدادي بيشتري از صندوقها، عملكرد منفي بازاربيني را به صورت معنادار نشانميدهند.
نتيجهگيري
با بررسي نتايج رگرسيون حداقل مربعات تعميميافته، تنها صندوقهاي سرمايهگذاري حافظ و بورس بيمه، در هر دو مدل عرضاز مبداء مثبت معناداري داشتهاند كه اين عملكرد و توانمندي "اوراقگزيني" تلقي ميشود. صندوقهاي حافظ و بورس بيمه همچنين بيشترين نسبت دورة برتر بازدهي را داشتهاند كه با نتايج رگرسيونها همخواني دارد. علاوه بر مشاهدة ضرائب بازاربيني و اوراقگزيني، نكتة قابلتوجه معناداري بيقيد وشرط ضريب بتا براي همة اعضاي نمونه و در هر دو مدل ميباشد كه اگر دركنار 2R رگرسيونهاي قرارگيرد، نشاندهندة سهم بالاي بازار در توضيحدهندگي بازده صندوقها ميباشد.
اگر به طور خلاصه نتايج رگرسيونهاي هر دو مدل را بر اساس معيارمعناداري آماري 5 درصد مرتب كنيم، ميبينيم كه نه در مدل هنريكسون- مرتون و نه در مدل ترينور- مازوي هيجكدام از ضرايب بازاربيني معنادار نيست. ضرايب بتاي صندوقها در مدل هنريكسون ـ مرتون نسبت به مدل ترينورـ مازوي بيشتر معنادار بودهاست. اين موضوع نشان از ارتباط درجة اولي بازده بازار و بازده صندوقها در اين مدل دارد، كه با شرايط بازارسرماية ايران مطابقت دارد، چرا كه به دليل نبود اختيار معاملة اروپايي و امريكايي سهم در بورس ايران، ارتباط درجة دو و غيرخطي ميان اين بازدهها وجود ندارد.
پس از مقايسة نتايج در سطوح مختلف معناداري آماري ميتوان اينگونه نتيجهگيري كرد كه تنها دو صندوق از 8 صندوق مورد مطالعه داراي مهارت اوراقگزيني در دورة مورد مطالعه بودهاند و توانستهاند در اوراق بهادار با آلفاي مثبت سرمايهگذاري كنند. همچنين در هيچ موردي توانمندي بازاربيني معناداري مشاهده نشد. اين درحالي است كه 4 صندوق در مدل ترينورـ مازوي و 6 صندوق در مدل هنريكسون ـ مرتون بهطور معناداري عملكرد بازاربيني منفي داشتهاند.
توصیه میشود که صندوقهای سرمایهگذاری نسبت به پایش مستمر بتای سبد داراییهای خود اقدام کنند و میزان تغییرات، انحرافات و مقادیر مطلق آن را همواره مورد تحلیل قرار دهند. همچنین در طراحی استراتژیهای سرمایهگذاری، خرید و فروش اوراق بهادار با تکیه بر نتایج این پایشهای مستمر با توجه به سطح پذیرش ریسک موردنظر نسبت به اتخاذ رفتارهای بازاربینانه اقدام کنند.
پیشنهادات زیر نیز برای تحقیقات آتی در این حوزه مطرح میگردد:
-
-
-
منابع
اسلامي بيدگلي، غ. ر.، تهراني، ر.، شيرازيان، ز. (1384). بررسي رابطة ميان عملكرد شركتهاي سرمايهگذاري براساس سه شاخص ترينر، جنسن و شارپ با اندازه و نقدشوندگي آنها. تحقيقات مالي، 19، 3-24.
جباري,ر؛ صديقياني،ج و اميري،م. (1390). ارزيابي عملكرد و انتخاب پرتفوي از صندوقهاي سرمايهگذاري سهام، مجله تحقيقات در عمليات و كاربردهاي آن. 1-19.
سعيدي، ع.، مقدسيان، ا. (1389)؛ ارزيابي عملكرد صندوقهاي سرمايهگذاري سهام در ايران. فصلنامة بورساوراق بهادار، دورة 9، 5-24.
صفرپور، م. ح.، شيخ، م. ج. (1386). بررسي تأثير دورة سرمايهگذاري بر عملكرد شركتهاي سرمايهگذاري پذيرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، 50، 99-118.
صفري، م. (1381). ارزيابي عملكرد شركتهاي سرمايهگذاري فعال در بورس تهران براساس شاخصهاي شارپ و ترينر طي سالهاي 76-81، پاياننامة كارشناسي ارشد مديريت، دانشگاه تهران.
عبدهتبريزي، ح و شريفيان، ر. (1386). بررسي اثر ريسك نامطلوب در ارزيابي عملكرد شركتهاي سرمايهگذاري پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. تحقيقات مالي، 3-24.
Ahmad, M. & Samajpati, U. (2010). Evaluation of stock selection skills and market timing abilities of indian mutual fund managers, Management Insight, 6(2), 71–82.
Arugaslan, O., Edwards, E., Samant, A. (2007). Evaluating largs US-Based equity mutual funds using risk-adjusted performance measures, commerce and management,17(2/1), 6-24.
Becker, C., Ferson, W., Myers, D.H., Schill, M.J., (1999). Conditional Market Timing Tith Benchmark Investors, Journal of Financial Economics, 52, 119-148.
Bodson, L. & Cavenaile, L. (2013). A global approach to mutual funds market timing ability, Journal of Empirical Finance, 20(C), 96–101.
Bollen, N., Busse, J.A. (2001). On the timing ability of mutual fund managers, Journal of Finance, 56, 1075–1094.
Comer, G. (2006). Hybrid Mutual Funds and Market Timing Performance, Journal of Business, 79(2),771-797.
Henriksson, R.D. (1984). Market Timing and Mutual Fund Performance: an Empirical Investigation. Journal of Business, 57, 73–96.
Jagannathan, R., Korajczyk, R. (1986). Assessing the Market Timing Performance of Managed Portfolios, Journal of Business, 59, 217–236.
James M. Poterba, J.M. & Shoven, J.B. (2002) Exchange-Traded Funds: A New Investment Option for Taxable Investors, American Economic Review, 92(2), 422-427.
Jiang, G.J., Yao, T., Yu, T. (2007). Do Mutual Funds Time the Market? Evidence from Portfolio Holdings, Journal of Financial Economics, 86, 724-758.
Kosowski, R., Timmemann, A., Wermers, R., White, H. (2006). Can Mutual Fund “Stars” Really Pick Stocks? New Evidence from a Bootstrap Analysis, The Journal of Finance, 61(6),2551-2596.
Kremnitzer, K. (2012) . Comparing Active and Passive Fund Management in Emerging Markets, Senior Honors Thesis, Economics Department, University of California, Berkeley.
Soros,j. (2001) “Equity Mutual Fund Managers Performance In Greek”. Managerial Finance, 26(6),68-74.
Swinkels, L., & Rzezniczak, P. (2009). Performance evaluation of Polish mutual fund managers, International Journal of Emerging Markets, 4, 26-42.
Tezel, A., McManus, G. (2001). Evaluating a Stock Market Timing Strategy: the case of RTE Asset Management, Financial Services Review, 10,173-186.
Treynor, J. & Mazuy, K. (1966). Can Mutual Funds Outguess the Market?, Harvard Business Review , 44, 131–136.
Security Selection and Market Timing Abilities of the Managers’ of the Mutual Funds in Iranian Capital Market
Hossein Abdoh Tabrizi1, Behrang Asadi 2, Sasan Mazaheri 3
Abstract:
This study is an attempt to apply the market timing and security selection models to evaluate the performance evaluation of Iranian mutual fund.
The research shed, light on how successful are mutual funds to earn excess returns over these of the market? Whether the excess returns during research period have any robust trend for financial intermediaries or is it the results of active management skill of portfolio?
In live the questions mentioned, a sample of 8 mutual funds were chosen to investigate the active management skills includes market timing & security selection based on Treynor-Mazuy & Henriksson –Merton model.
As a result, there was no statistically significant market timing ability among any of these cases; Positive statistically significant security selection ability was observed in two mutual funds.
Keywords: Markettiming Ability, Security Selection Ability, Mutual Fund, Performance Apprasial, Active Mangement
1. Phd (Finance), Manchester University, Manchester, England.
2. Phd Student in Finance, Tehran University, Tehran, Iran.
3. MSc. Student in Industrial Management, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran.
Corresponding Author: Behrang Asadi
Email: Asadi.behrang@yahoo.com