چکیده
در پژوهشهای مالي معيارهاي متعددي
براي اندازهگیری میزان نامتقارن بودن اطلاعات مطرح
شده است. طی سالهای اخیر معیار احتمال
مبادله آگاهانه
(PIN)
معرفیشده است که مبتنی بر الگوهای اقتصادی و در چارچوب ساختار خردی بازار است. ریزساختار بازار مطالعه فرآیند و نتیجه مبادله تحت نهادهای
صریح است. به صورت خلاصه تئوری ریزساختار بازار شامل سه حوزه: ساختار بازار و موضوعات
طراحی بازار, شکلگیری قیمت، اطلاعات و افشا میباشد. رساله حاضر بر دو کارکرد آخر
ریزساختار بازار تمرکز دارد.
در این پژوهش با بهرهگیری
از رویکرد ایزلی و اوهارا (1992)، رویکرد جستجو شبکهای در مقادیر اولیه (grid search) یان و ژانگ(2012)
و همچنین روش خوشهبندی (Clustering
Approach) برای یافتن سریعتر مقادیر اولیه
توسط گان و همکاران (2015) برای تخمین معیار احتمال مبادله آگاهانه استفاده شد. روشهای
مذکور برای 206 شرکت منتخب از شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار تهران به تفکیک
صنایع تخمین زده شده است. برای انجام تحقیق حاضر 80255 روز-سهم مورد بررسی قرار
گرفته است که مستلزم پردازش 27748051 معامله و 48841592 سفارش خرید-فروش بود.
در فرضیه اول وجود عدم تقارن اطلاعات در بورس اوراق بهادار و اندازه آن در مقایسه
با سایر بورس های معتبر دنیا مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این کار رویکرد جستجو شبکه
ای در مقادیر اولیه و رویکرد خوشهبندی در مقادیر اولیه به کار گرفته شده است. میانگین
شاخص احتمال مبادله آگاهانه برای دوره مورد بررسی با استفاده از این روش ها معادل
29/0 است. میانگین شاخص احتمال مبادله آگاهانه در پنج بورس برتر نیویورک، تایوان، توکیو،
فارکس و استانبول معادل 19/0 میباشد که بیانگر بالاتر بودن عدم تقارن در بورس اوراق
بهادار تهران نسبت به سایر بازارهای جهانی میباشد.
در بررسی فرضیه
دوم مبنی بر تاثیر انتشار اطلاعات جدید مالی بر سطح عدم تقارن اطلاعات با استفاده از
رویکرد براون و هلسینگ (2009) تغییرات متغیر مبادله آگاهانه به عنوان متغیر وابسته
و متغیر دامی دوره انتشار اطلاعات به همراه متغیرهای کنترل به عنوان متغیر مستقل به
کار گرفته شد. ضریب متغیر دامی 0135/0 تخمین زده شد و معنیدار میباشد. لذا بررسی
ارتباط انتشار گزارشهای دورهای صورتهای مالی و میزان عدم تقارن در بازار بیانگر
تاثیر انتشار اطلاعات جدید بر سطح عدم تقارن اطلاعات در بازار است. تحقیقات خارجی
مشابه این مسئله را تایید مینمایند (هریس، 2017؛برادشاو و همکاران ، 2016؛ آکتاس
و همکاران، 2007).
در فرضیه سوم
ارزشگذاری ریسک عدم تقارن اطلاعات با استفاده از مدل سه عاملی فاما-فرنچ مورد
آزمون قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر معنادار بودن شاخص عدم تقارن اطلاعات به عنوان
یکی از عوامل تأثیرگذار بر بازدهی در بورس اوراق بهادار تهران است. ضریب متغیر
اندازه در مدل معادل 1715/0 و معنی دار بود. این نتایج با یافتههای سایر تحقیقهای
مشابه نظیر ازلی و همکاران (2002) همخوانی دارد.
در فرضیه چهارم یکسان
بودن شاخص احتمال مبادله آگاهانه برای صنایع مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. بر
اساس نتایج تحلیل واریانس شاخص احتمال مبادله آگاهانه در صنایع مختلف متفاوت است.
شرکتهای مختلف بر اساس آزمون شفه در سطح عدم تقارن اطلاعات به سه گروه دسته بندی شدند.
واژگان کلیدی: عدم تقارن اطلاعات، معیار احتمال مبادله آگاهانه، ساختار خرد بازار، دامنه سفارشهای
خرید-فروش، انتشار صورتهای مالی، مدل فاما-فرنچ
Asymmetric
information, Informed trading, Microstructure, Bid-Ask Spread